خاطراتی از مشاوره‌ها و آموزش‌ها (۴)

آقای «ف» راهبری یک هلدینگ بزرگ رو با صدها پروژه ریز و درشت برعهده داشتند و من به عنوان مشاور وظیفه داشتم سیستمی برای پایش پروژه‌ها راه‌اندازی کنم (شاید حدود ۱۵ سال پیش).

قرار شد هر ماه ۲ جلسه ۴ ساعته داشته‌ باشیم و گزارش به ایشون عرضه بشه

جلسه‌های ۴ ساعته با یک استراحت میان جلسه.آقای «ف» نیم ساعت انتهایی هر بخش جلسه فقط صحبت می‌کرد و در باقی زمان‌ها فقط گوش می‌داد و تنها گاهی می‌خواست که در ارایه مکث بشه و یک اسلاید رو با تامل بیشتری می‌خوند. یا می‌خواست که به اسلاید قبل برگردیم، اما در میانه ارایه وارد بحث نمی‌شد. در ۳۰ دقیقه انتهایی توفان آقای «ف» شروع می‌شد. ۲۰ دقیقه پرسش و ۱۰ دقیقه جمع‌بندی.

آقای «ف» با خودش موبایل به جلسه نمی‌آورد و در طول حدود ۲ سال و بیش از ۵۰ جلسه‌ای که به‌طور منظم داشتیم فقط ۲ بار به خاطر دارم که با تلفن روی میز صحبت کرده باشن (که احتمالا خیلی خیلی مهم بوده)

یادم رفت بگم، پذیرایی فقط در استراحت بین دو بخش جلسه انجام می‌شد و در طول دو بخش جلسه فقط می‌تونستیم از میز گوشه سالن آب برداریم یا برای خودمون چای بریزیم و در طول جلسه رفت و آمدی از بیرون نداشتیم.

و از همه مهم‌تر آقای «ف» راس ساعت در جلسه حاضر می‌شد (دقتی در حد ۱ یا ۲ دقیقه)

پی‌نوشت: برخی تاریخ‌ها، افراد و وقایع عمدا و اندکی تحریف شده‌اند?? و هرگونه شباهت با مدیرعامل قبلی، فعلی یا آتی شما، کاملا محتمل است.