خاطراتی از مشاورهها و آموزشها (۶)
اولین جایی بود که کار مشاوره میکرد. آقای «ا» پیرمردی متمول، خودساخته و عصبانی بود که تمام مدت تو کارگاه بد و بیراه میگفت و فحش میداد. در اولین دیدار بهشون گفتم اگر قراره باهم کار کنیم، مطلقا بدوبیراه و پرخاش شما را بر نمیتابم. گفت من آقای «ا» هستم، منم سریع گفتم منم مزدک […]
ثبت دیدگاه