تکه‌ها / برداشت‌هایی از یک کتاب (فرمول – قوانین جهانی موفقیت / نشر نوین) – بخش سوم (آخر)

کتاب «فرمول – قوانین جهانی موفقیت» با کتاب‌های رایج در زمینه «موفقیت» متفاوت است و به جای ارایه پیشنهادهایی برای موفقیت یا ایجاد انگیزه برای موفقیت، از منظری متفاوت به عملکرد و موفقیت پرداخته است. کتاب توسط نشر نوین (www.nashrenovin.ir)منتشر شده و در هنگام تنظیم این پست، چاپ دهم آن به بازار عرضه شده‌است.

?? قانون سوم: موفقیت قبلی× شایستگی = موفقیت آتی. ??

?? پدیده‌ای به نام «تقدم امتیازی» موفقیت را اداره می‌کند. وقتی شایستگی و نفوذ اجتماعی در کنار یکدیگر عمل کنند، موفقیت هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. ??

?? موفقیت، موفقیت می‌آورد. به عبارتی دیگر آنهایی که موفق هستند، صرف‌نظر از عملکردشان، موفقیت را بیشتر جذب می‌کنند. در ادبیات علمی به این پدیده تقدم امتیازی می‌گویند. ??

? بنا بر مفهوم تقدم امتیازی: ثروتمند، ثروتمندتر می‌شود، شهرت شهرت می‌آورد و از موفقیت،‌موفقیا حاصل می‌شود. ?

? الگوریتم‌های موتور جستجو، سایت‌ها را براساس تعداد دفعاتی که دیگر سایت‌ها به آنها لینک‌ می‌دهند، رده‌بندی می‌کنند. «وب‌سایت» را با هر چیز دیگری که به یک شبکه تعلق دارد، جایگزین کنید (بازیگر، دلال معاملات ملکی یا سازنده اسباب‌بازی).

? براساس مفهوم «تقدم امتیازی»، باید موفقیت خود را پرورش دهیم و پروژه‌های خود را از همان ابتدا با دریایت هدایت کنیم.

? پاداش منجر به اعتماد به نفس می‌شود.

?? از دوستان خود بخواهید جلوی یکی از مغازه‌های میوه و سبزی فروشی تجمع کنند، آنگاه خواهید دید که صف به خودی خود و با قدرتی تقریبا جادویی تشکیل می‌شود و اشتیاق افراد را برای ایستادن سایرین در صف بر می‌انگیزد. ??

?? تقدم امتیازی پایه بسیاری از انتخاب‌های ماست. مهم نیست چه کسی اولین حمایت را انجام می‌دهد، مهم این‌ است که شخصی این کار را انجام دهد. حمایت‌های اولیه بیشتر، «موفقیت» را کم و بیش تضمین می‌کند. تقدم امتیازی دلیل ناعادلانه بودن زندگی است. ??

? تبلیغ اول، بسیار مهم است، همین تبلیغ می‌تواند سرنوشت یک کسب و کار آتیه‌دار، هنرمندی در حال تلاش، کتابی رو به پیشرفت یا کمپین جمع‌آوری پول را کاملا تغییر دهد. کسانی که می‌خواهند از تقدم امتیازی بهره بگیرند، باید این نکته را در ذهن بسپارند.

? موفقیت یک پدیده جمعی است، همه ما در موفقیت دیگران مسوولیم.

?? اگر تقدم امتیازی به چیزی استثنایی وصل شود، جذابیت خاصی پیدا می‌کند. ??

? در دریایی از پیشنهادها، نمی‌توانیم محصولی را طبق ویژگی‌های خودش قضاوت کنیم. ما می‌پرسیم، می‌بینیم، می‌شنویم و برای انتخاب کردن به دیگران تکیه می‌کنیم. پیشنهادها خطاها را کاهش می‌دهند و ما را به سمت چیزهای خوب هدایت می‌کنند . آرامش ما را رقم می‌زنند. ?

? اثر اجتماعی برای بقای انسان ضروری است و همان اثری است که در تمام تاریخ ما را از خطر دور نگه‌داشته است. ?

? تقدم امتیازی، موتوری است که پویایی «موفقیت، موفقیت می‌آورد» را روشن می‌کند. ?

? شایستگی و پدیده پولدار پولدارتر می‌شود با هم تضادی ندارند. بلکه با هم تلفیق شده، در کنار هم روی انتخاب‌ها و نتایج ما تاثیر می‌گذارند. ?

? از لحاظ تئوری موفقیت گوگل هیچ توجیهی ندارد. با این‌حال موارد استثنا و چشمگیری مانند گوگل هم وجود دارد. ?

?? تازه‌واردان فاقد «تقدم امتیازی» به موفقیت دست پیدا می‌کنند، چون محصولات آنها کیفیتی منحصر به فرد و اصلی دارند که به آنها کمک می‌کند تا بر گمنام فایق آیند. ??

? موفقیت و برتری که در کنار یکدیگر می‌کنند، منجر به تسلط می‌شوند. ?

? وقتی با تعدادی از گزینه‌های خوب مواجه می‌شویم، چون کیفیت محدود است، قضاوت خود را فدای نظر جمع می‌کنیم. ?

? محبوبیت یک کالا یا محصول لزوما نشان‌دهنده برتری واقعی آن نیست. ?

?? براساس قانون چهارم، اگر چه موفقیت گروهی نیازمند تنوع و تعامل است، اما شهرت یک شخص ناشی از دستاوردهای گروه است. ??

? وقتی استعدادها را گلچین می‌کنیم و دستاوردهای فردی را به دستاوردهای گروهی ترجیح می‌دهیم، به ندرت به نتایج مورد نظر می‌رسیم. در حقیقت کسی که با خیال برتری نسبت به دیگران تک‌روی می‌کند، نمی‌تواند روی کار تمرکز کند (این رویکرد نسبت به کارگروهی، صرف‌نظر از نوع آن، زیان‌بخش است). ?

? اعضای گروه‌هایی که IQ بالاتری داشتند، بسبت به همتایان خود با IQ کم‌تر، در آزمون‌های هوش جمعی چندان عملکرد خوبی نداشتند.

هوش فردی در بطن عملکرد گروهی چندان مهم نیست.

عواملی مانند سطح انگیزه اعضای گروه و رضایت فردی هم تاثیر چندانی نداشتند.

گروه‌هایی که اعضای آنها توانایی متوسط و روبه‌بالایی برای برای درک نشانه‌های احساسی داشتند، معمولا خوب عمل کردند.

گروه‌هایی که تعداد کمی از اعضای آن با یکدیگر گفتگو می‌کردند، هوش جمعی کم‌تری نسبت به گروه‌هایی داشتند که اعضای آنها بیشتر گفتگو می‌کردند.

تیم‌های با اعضای خانم، هوش جمعی بالاتری داشتند.

توانایی فردی اعضای گروه، تعیین کننده اصلی عملکرد آن گروه نیست.

?? گروه‌های موفق به تعادل، تنوع و نیز رهبری نیاز دارند. ??

? هوش جمعی بستگی به بازیکنانی دارد که با دوراندیشی، گفتگو می‌کنند و به دیدگاه‌های متنوع اجازه خودنمایی می‌دهند.

? برای موفق شدن یک گروه، داشتن بهترین اعضای تیم کافی نیست. ?

? در گروه‌‌ها باید فرصت‌هایی به افراد داده شود تا رابطه‌ای خوب بسازند و با شرایطی برابر در پروژه‌ها همکاری کنند.

?? مدیران باید گپ‌زنی‌های حاشیه‌ای و روش‌های غیر رسمی گفت و گو را در طول جلسه‌ها ترغیب کنند. انجام این کارها باعث ایجاد هماهنگی بین اعضای گروه می‌شود و به افراد کمک می‌کند تا هرچه سریع‌تر مشکلات را حل کنند و فضایی برای پرورش خلاقیت ایجاد کنند. ??

?? برای موفقیت گروهی، «یک نقطه مطلوب» وجود دارد. ??

?? ادراک مهم است و نه عملکرد. ??

? از دهه ۱۹۹۰ به بعد تاثیرگذارترین دستاوردها توسط نوابغ منفرد و تنها به دست نیامده‌است. بلکه نتیجه کار گروهی بوده‌اند. ?

? وقتی پاداشی را به اعضای تیم اختصاص می‌دهیم، کسی که پاداش را می‌گیرد به کسی که واقعا کار را انجام داده، هیچ ربطی ندارد. ?

?? پاداش کار گروهی، براساس عملکرد نیست، بلکه براساس ادراک است. ??

? تلاش برای بقا، مغز ما را به‌گونه‌ای شکل داده‌است که میلیون‌ها نقطه را نادیده بگیریم و روی چیزهایی تمرکز کنیم که زندگی ما را تهدید می‌کنند یا ما را زنده نگه می‌دارند. ?

? تقدم امتیازی در زمینه تخصیص پاداش هم معتبر است. ?

? طبق قانون چهارم، تصمیم‌گیری برای کسب جایزه براساس ادراک است و نه عملکرد. ادارک ما نسبت به این‌که چه کسی شایسته دریافت پاداش است، معمولا آکنده از جنسیت‌گرایی و تعصب‌های نژادی است. ?

? طبق قانون چهارم، پاداش را شبکه‌های نامرئی تعیین می‌کنند و نه داوران منفرد. از همه مهم‌تر نابسامانی‌ گسترده و دگرگون‌پذیر روابطی که در آنها قرار داریم، موفقیت ما را تعیین می‌کنند. ?

? قانون پنجم: با پشتکار، در هر زمانی می‌توانیم موفق شویم. می‌توان پس از بازنشستگی، تحقیقی انجام داد که برنده جایزه نوبل شود.

?? خلاقیت هیچ سنی ندارد و ما می‌توانیم در هر زمانی یافته‌ای را که معرف رشته ماست، ارایه کنیم (سن هیچ اهمیتی ندارد). با گذر زمان تنها اولویت‌هایمان تغییر می‌کند. ??

? شانس موفقیت شما ارتباط اندکی به سن دارد. میل شما به تلاش بی‌وقفه برای رسیدن به یک دستاورد مهم است که موفقیت را شکل می‌دهد. ?

?? ایده‌ها به تنهایی ارزشی ندارند. توانیی شما برای تبدیل آن ایده به محصول مفید تعیین کننده مبلغ چکی است که یک سرمایه‌گذار مایل است برای شما بنویسد. ??

? موفقیت تاریخ انقضا دارد و رو به افول می‌رود، زیرا همه چیز قدیمی و قربانی اقتصاد توجه (Attention Economy) می‌شود. ?

?? تنها قانونی که یک نویسنده مانند چی‌کی رولینگ می‌تواند استفاده کند، به‌کار گرفتن قانون پنجم است. هر بار که کتاب‌های جدیدی منتشر می‌کند، هواداران جدیدش قسمت‌های قبلی کتاب را نیز می‌خوانند. آنگاه، هر کتاب حدیدی به حرفه او حیات می‌دهد و تمام کارش را زنده و پویا می‌کند. ??