یکی از آخرین کتاب‌هایی که خوندم! (خویشتن‌داری – آریاناقلم)

کتاب «خویشتن‌داری» یکی از آخرین کتاب‌هایی است که در تابستان ۱۴۰۳ خوندم. این کتاب توسط « پیتر هالینز» نوشته شده و با ترجمه سمیه قوامی‌نژاد و توسط انتشارات آریاناقلم منتشر شده‌است.

کتاب همانند عمده کتاب‌های آریانا قلم با وسواس انتخاب، ترجمه، ویرایش و برای چاپ آماده‌سازی شده‌است.

در معرفی کتاب در وب‌سایت ناشر اینچنین آمده‌است. مطالعۀ این کتاب به شما کمک می‌کند تا:

• خودتان را از بهانه‌ها، حواس‌پرتی‌ها،‌ وسوسه‌ها و تنبلی برهانید.
• عادت‌های سازنده‌ای در خودتان بسازید تا تمرکزتان را بیشتر کنید، اراده‌تان را قوی کنید و هرگز از سر کسالت و سرخوردگی تسلیم نشوید.
• رضایت ناشی از لذت‌های فوری را کنار بگذارید و انگیزه‌ای مداوم برای خودتان خلق کنید.

در ادامه بخش‌های منتخبی از کتاب آمده است که امیدوارم شما را ترغیب به مطالعه آن کند (به شخصه از خواندن کتاب لذت بردم)!

• همه ما باید از یکی از این‌دو رنج ببریم: رنج انضباط و رنج پشیمانی. در سرتاسر زندگی‌تان،‌ می‌توانید انتخاب کنید که از کدام‌ یک رنج ببرید.

• انضباط معمولا همان‌ چیزی است که شما را از آنچه واقعا دلتان می‌خواهد، دور نگاه می‌دارد.

• در آن‌سوی طیف، زندگی بدون انضباط، قطعا زندگی سرشار از پشیمانی است، زیرا در آن هیچ کار ارزشمندی هرگز به ثمر نمی‌رسد.

• خویشتن‌داری صفتی که باید آن را پرورش داد.

• اگر همواره در برابر لذت‌های ناسالم تسلیم شوید، خویشتن‌داری شما تحلیل می‌رود.

• تقریبا می‌توان مطمئن بود، فردی که توانایی تمرکز کردن ندارد، انضباط هم ندارد.

• تقریبا غیر ممکن است که بتوان دست‌یافتن به تمرکز و خویشتن‌داری را از هم جدا کرد.

• هر چقدر هم که نیروی اراده‌تان قوی باشد، اگر بارها و مدت طولانی وسوسه شوید، بالاخره تسلیم خواهید شد.

• میزان اراده محدود است و ممکن است به پایان برسد.

• هرگاه اضطراب زیادی داشته‌ باشیم به وضعیت هراس‌زده «ستیز و گریز»، می‌افتیم و احتمال بیشتری هست که از روی شتاب‌زدگی، غریزه و غیرمنطقی عمل کنیم.

• چه مدام منضبط و چه همواره از آن سرپیچی کنید، انضباط مانند هر عادت دیگری در مغز شما حک می‌شود.

• بهترین راه‌حل برای حفظ انضباط این است که تنها از موقعیت‌هایی پرهیز کنید که بیشترین احتمال شکست در آنها وجود دارد.

• اگر سعی کنید مبارزه‌های خود را عاقلانه انتخاب کنید، ‌برای تمامی جنبه‌های زندگی کاربردی است.

• آنچه واقعا مهم‌است،‌آگاهی از انضباط است.

• بدون تصویری روشن از آنچه می‌خواهید انجام دهید،‌غیر ممکن است بتوانید منضبط شوید.

• اگر همه ما منبعی پایان‌ناپذیر از انگیزه داشتیم، شاید عواملی مانند تنبلی،‌سستی، حواس‌پرتی و وسوسه، دیگر مشکل‌ساز نبودند.

• افراد زمانی بیشتر تشویق به کار می‌شوند که احساس کنند دائم در راه رسیدن به هدفی معنادار در حال پیشرفت هستند.

• پول محرک قدرتمند و کوتاه‌مدتی است. پول در دسترس‌ترین نتیجه و بدیهی‌ترین درمان برای مشکلات و ناراحتی ماست.

• سه‌گروه انگیزه اصلی عبارتند از:استقلال، مهارت و آرمان

• سودمندترین راه برای این‌که به دیگران کمک کنید، این است که تنها از سر راه‌شان کنار روید.

• اگر مقصد شما به طریقی با استقلال، مهارت یا آرمان مرتبط نباشد، برای رسیدن به آن به سختی خواهید افتاد.

• دو دسته کلی انگیزه: بیرونی و درونی.

• تمام اعمال ما ناشی از احساس است یا منطق.

• انضباط با آزادی برابر است!

• دارونما نوعی پیش‌گویی خود تحقق‌بخش است که به‌واسطه آن مغز انسان منتظر نتیجه است و خود به خود همان را هم تولید می‌کند.

• مفهوم فوریت را از لذت حذف کنید و به این ترتیب منضبط شوید و تصمیم بهتری خواهید گرفت.

• انتظارات غیر واقع‌بینانه از خود یا همان سندرم امید واهی، تنها شکست ما را تنظیم می‌کند.

• تغییرات چشم‌گیر معمولا ناپایدار هستند.

• تغییرهای اساسی و تحقق هدف‌های بزرگ، ناگهانی رخ نمی‌دهند.

• ذهن مدام بهانه می‌آورد تا انضباط را رها کنند.

• مهلت طولانی معمولا به معنای اضطراب مداوم در حین کار است، پس خود را وادار کنید که کار را زودتر تمام و ذهن خود را آزاد کنید.

• سرکوب کردن افکار، احساسات و حواس، سرانجام آنها را قوی‌تر می‌کند.

• نیروی اراده مانند عضله‌ای است که هر چه در مدت معینی بیشتر از آن استفاده کنید، خسته‌تر می‌شوید.

• رها کردن منطقه امن مهم است، چرا که به شما یاد می‌دهد چیزهایی که از آنها هراس دارید به آن بدی هم نیستند که به نظر می‌رسد.

• تمرکز جزئی از منضبط بودن است.

• حواس‌پرتی‌های مخفیانه خویشتن‌داری ما را به تدریج تحلیل می‌برد.

• شاید به این معنا باشد که کاری که باید انجام دهید، اما از آن لذت نمی‌برید، با نوعی پاداش همراه کنید.

• ما با کمال میل هرچه را که جلوی چشم ماست، می‌بینیم و می‌پذیریم!

• اگر جایی دیدید که خودتان شایسته‌ترین فرد یا در هر زمینه‌ای بهترین هستید، زمان آن رسیده‌است که جای جدیدی برای خود بیابید.

• حقیقت این است که صحبت با دیگران درباره هدف‌هایتان، احتمال دست‌یابی به آنها را کم‌تر می‌کند.

• گفتن اهداف‌تان به دیگران، به شما احساس کامل بودن زودهنگام می‌دهد.

• بین توانایی به تاخیرانداختن لذت و عملکرد عالی،‌ همبستگی زیادی وجود دارد.

• اگر توانایی به تاخیر انداختن لذت‌ها را نداشته باشید، برنامه‌ریزی برای آینده و اجرای منضبط آنها کار بسیار سختی خواهد بود.

• اگر قاطعانه تصمیم سیاه یا سفید بگیرید، می‌دانید که یک کار منضبط و کار دیگر بی‌انضباطی است.

• هرچه باهوش‌تر باشید، راحت‌تر می‌توانید سر خودتان کلاه بگذارید.

• باید میزان پیشرفت خود را دقیقا اندازه بگیرید تا احساس کنید که از نقطه صفر در خط شروع فاصله دارید.

• مثبت‌اندیشی واقع‌گرایانه به معنای امید به بهترین‌ها در عین آمادگی برای بدترین‌ها می‌باشد.

• می‌شود تلاش ناکافی به موفقیت و تلاش کامل به شکست منجر شود، پس لازم است عملکرد خود را از نتیجه جدا کنید.

• انگیزه واکنشی احساسی است که برخاسته از هیجان، آرزو و اشتیاق برای انجام کارهاست.

در صورت تمایل به تهیه این کتاب، می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید:

خویشتن‌ داری